آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

28 دی ماه 1392

سلام دخمل قشنگم .خوبی مامانی؟ اومدم چند تا عکس از شیطنتاتو بذارم.ببینی چه کارایی که نمیکنی خانوم اینجا من اومدم جزومو بخونم اومدی نشستی روش که مثلا من بکشمت اینجام توی تابت نشستی که باید خودمون میکشتیم که بیای پایین اینم کار هر شبته که گوشیه منو برداری توی تاریکی بشینی بازی کنی عاشق این پارچ ابی اینم که میخوای کلاتو دراری اینم از نماز خوندنت اینجام میوه ها رو خالی کردی رو فرشو ظرفشو برداشتی قربونت برم که با همه شیطونیات عاشقتم ...
28 دی 1392

21 دی ماه 1392

سلام ارمیتای من.خوبی دخترم؟ حتما از خودت میپرسی این مامانیم کجاست که نمیاد چیزی بنویسه برام بهت میگم مامان. اولا بگم که 13 ماهگیت مبارک دختر قشنگم این روزا از بس شیطون بلا شدی من وقتی برام نمیمونه که بیام توی وبت. صبحها که از خواب بیدار میشی صبحونتو میدم.یه کم بازی میکنی بعد دوباره میخوابی. منم توی این مدت کارامو انجام میدم اخه وقتی بیدار میشی دیگه باید دربست در خدمت شما باشم. این روزا یاد گرفتی که از مبل بالا بری.وقتی ام میری بالا کلی ذوق میکنی و میخندی بعدم یه پاتو میذاری روی دسته مبل که بشینی روی اون.من بیچارم باید با هزار بدبختی بیارمت پایین.دوباره از اول. اسباب بازیهاتو ...
21 دی 1392

9 دی ماه 1392

سلام عروسک قشنگم.مامانی بببخشید دیر به دیر میام وبتو اپ میکنم. بخدا تو نمیذاری که.وقتایی که بیداری همش پیش توام یا بهت غذا میدم یا بات بازی میکنم . وقتی ام که خواب اروم اروم کارامو انجام میدم که بیدارت نکنم. خلاصه همه زندگیم به خانوم خوشکلم مربوط میشه. عزیز دلم امروز دقیقا 1 سال و 24 روزه شدی.  کم کم میخوای راه بیفتی.حدودا یه هفته ای میشه که دستو میگیری بهم وامیستی بعد دستو برمیداری اروم اروم که تنهایی بایستی.الهی قربون دخمل خوشکلم برم. انقد خوشحالی وقتی بدون کمک کسی وایسادی. کلی چیز جدیدم یاد گرفتی میگم چشمات کو ؟انگشتتو میذاری رو چشمت. همچنین دماغت موهات نافت دستت...
9 دی 1392
1